فرمـایـشات گـران سنـگ استـاد اخـلاق تـهران درباره چـرایی عدم دیدار مردم با وجود نازنین امام زمان (ع)
وبگو | آموزش منوی کشویی با ul li و css
روحـانـیـت به عنـوان مسئـول ذی ربـط امـور دینـی نقـش اول را در آگـاهی و مطالبـه نسبـت به مسئـولان و رسانـه ها دارد. آیت الله وفسـی .......... اعـتمـاد بـه نـفس، دروغـی است بـزرگ که از مسـیـحیـّت غـربی وارد دنیـای اسلام شده است . آیت الله حـامد وفسـی ........... موج سـیـاه فـتـنـه جـدیـد، فـرهـنـگــی اســت و راه نـجــات از آن احـیـاء امــر بــه مــعــروف و نــهـی از مــنـکــر است. حضـرت اسـتـاد آیـت الله وفـســی ........... در مـورد کـارنـامـه ی فـرهـنگـی انـقلاب، سکـوت بـهتـرین نظـری است کـه می تـوان ابـراز کرد. استـاد اخـلاق تهران حامد وفسـی .......... انـقـلاب ایـران بـه یـک مـعـجـزه الهـی شبیـه تـر بـود تـا یـک حـرکـت سیـاسـی مـاننـد سـایـر انـقـلاب هـای جـهان و رهـبری آن هم بـه پـیـامبـران الهـی شبـیـه تـر بـود تـا رهبـران انقـلابی در دیگـر سرزمیـن هـا... حکیـم متـألـه استـاد حـامـد وفسـی

بسم الله الرحمن الرحیم


یکی از مهم ترین نکاتی که درباره امام زمان -علیه السلام- در خور توجه می باشد، مسئله عدم بهره برداری شیعیان و عامه ی مردم از وجود مقدس ایشان است. بدین جهت از قدیم مورد بحث بوده که با اینکه خداوند، چنین موجود مقدسی را برای هدایت بشر قرار داده است و عامه ی مردم، خصوصاً شیعیان باید از وجود ایشان مستفیض می شدند، امّا چرا از این وجود مقدس نمی توانیم خوب استفاده کنیم.
در این باره، سه فرض می تواند مورد بررسی قرار گیرد:
یکی بدین جهت که این منع از ناحیه خداوند صورت گرفته باشد، دیگر اینکه از ناحیه شخص امام زمان -علیه السلام- منعی باشد، و یک جهت اینکه مشکل و مانع، از ناحیه خود مردم است.

در مورد خداوند متعال می دانیم که همیشه اولیاءش را برای هدایت مردم قرار داده است و از منت های الهی بر مردم این می باشد که پیامبرانی را مبعوث نموده و امام را برای هدایت بشر قرار داده است. بنابر این هدف خداوند از ارسال رسل و هدایتگران طبق آیات شریفه قرآن مانند (لکل قومٍ هاد) و... این است که مردم به مقامات اعلیٰ و درجات رفیع خودشان برسند. پس در مورد خداوند بی معناست که منع از ناحیه او باشد.

درباره حضرت حجت -عج- می دانیم که ایشان تسلیم محض خداست. بنابر این وقتی خداوند ایشان را قرار داده تا مردم از وجود حضرتش استفاده کنند، بخلی در ساحت مقدسشان وجود ندارد که مانع شوند و خلاف مأموریت الهی خودشان عمل نمایند.

و امّا فرض سوم که با توجه به اینکه فاعل در فاعلیتش تام می باشد، لاجرم باید گفت: قابل در قابلیتش تام نمی باشد، و این همان نقطه ضعفی است که ماها داریم.

حال عده ای از مردم از روی جهالت، عده ای به سبب ظلم، عده ای هم از باب غفلت
اما افرادی که متدین و حزب اللهی هستند، با اینکه در رحمت باز بوده و آنها نیز آگاه هستند و نسبت به امام -ع- علاقه مند نیز می باشند، با این حال می بینیم باز هم بی بهره اند.
معلوم می شود که ما اعمالی انجام می دهیم که با اینکه مقتضای علت را دارا هستیم -با توجه به اینکه در علت تامه، باید شرایط موجود و موانع مفقود باشد- شرایطش را داریم، اما مشکل اینجاست که موانعی نیز داریم. پس علت، تامه نیست.
مانع همان گناهان ماست. اگر کسی می خواهد از چنین وجود مقدسی استفاده کند، باید حقیقتاً استغفار نماید. باید دانست که هرگونه عمل باطل، فکر یا عقیده باطلی یا غفلت در اعمال یا بی تفاوت بودن، گناهان کوچکی که به چشم نمی آیند، همگی مانع بوده و سبب محرومیت خواهند شد.
من باب مثال، روایتی داریم که شخصی می خواست به حضور معصوم -علیه السلام- برسد، امام قبول نکردند. آن شخص به دربان خانه امام -ع- گفت که به آقا عرض کنید که من فلانی هستم. دربان گفت که از اتفاق امام -ع- فرموده که شخص تو را راه ندهم. این شخص بسیار گریه کرده و غلام امام را شفیع قرار داد که اجازه ورود پیدا کند تا حداقل، علت این مسئله را جویا شود، وقتی وارد منزل امام -ع- شد، امام -ع- مانند همیشه احترامش نکرد و به او فرمود: یادت هست که در یکی از شب های گذشته به زنی قرآن تدریس می کردی؟ -گفت بله جلسات قرآن ما همیشگی است. حضرت فرمود: یادت هست که تو چیزی گفتی و با هم خندیدید؟ -جوابی نداده و سکوت کرد.  حضرت فرمود: چه معنا دارد که یک مؤمن با زن نامحرم بگو و بخند داشته باشد؟ همین مقدار کفایت می کند که دیگر به دیدار ما نائل نشوی.
بنابر این گاهی اوقات بعضی از گناهانی که برای ما عادی شده، اگر چه کوچک باشد، ما را محروم می کنند.
به همین خاطر در عین حالی که افراد ظالم، فاسق و... از وجود حضرت محروم اند، ما نیز محروم هستیم.
بله امکان دارد که گناهان آنها بسیار بزرگ و گناهان ما، بسیار کوچک باشد، اما علت ناقصه، یکی باشد یا بسیار زیاد ، فرقی نمی کند.
چون وقتی علت، تامه نباشد، در محرومیت و عدم آثار با هم مشترک اند. بنابر این نمی توان گفت چون فقط من یک عیب دارم ولی فلانی صد عیب، چرا هر دو محروم هستیم؟.

بنابر این، اگر انسان توفیق پیدا کند که حقیقتاً استغفار نموده و توبه نصوح کند، از کسانی که توفیق زیارت حضرت نصیبشان شده نقل شده است که، اگر شما خودتان را بشکنید، ما به دیدن شما می آییم.
غفاراگر می خواهیم توفیق به دست آوریم، نباید اجازه دهیم این وضعیت ادامه پیدا کند. باید وظایفمان را به خوبی انجام داده و نسبت به گناهان و غفلت ها، با دقت و مواظبت، تلاش بر ترک داشته باشیم.
اگر این زمینه ها فراهم شود، البته خداوند اخلاص را می پذیرد و انسان توفیق پیدا می کند که از وجود نازنین حضرت حجت -عج- که عین معنویت و هدایت است، استفاده کند ان شاءالله


امّا چگونه خودمان را بشکنیم؟
بعضی وقت ها خداوند انسان را در معرض این امتحان قرار می دهد. مثلاً انسان می فهمد که حق چیست، اما در عین غرور و خود خواهی و حب به نفس، اگر بین آبروی خود و آبروی اسلام، مسئله را جدی گرفته و تکبر خودش را کنار بگذارد، ثمره آنرا خواهد دید.
فرض کنید که به خاطر ظلمی که به او شده -البته نه ظلمی که به اسلام شده- گذشت نماید، ثمره این گذشت را خواهد دید.
یا فرض کنید شخصی به اسلام لطمه می زند و ما بی تفاوت هستیم، اما اگر به ما ضربه بزند، خیلی ناراحت می شویم، معلوم می شود که ما خودمان را اهمّ می دانیم نه اسلام و امام زمان -ع- را.
در مواقعی که بین هوای نفس و حق معارضه شود، مخصوصاً مسائلی که به حب به نفس بازگشت می کند، انسان ها دائماً آزمایش می شوند. اگر انسان دقت کند و بدون ملاحظه منافع خود و یا حزب و خانواده اش، به نفع حق عمل نماید و به اشتباه خود و یا گروه و حزبش اعتراف نماید، و عاشقانه خودش را فدای حق کند، البته در امتحان موفق خواهد شد.
یا از باب مثالی دیگر، یکی از امتحانات زمانی است که با افراد ناشناس مواجه می شویم.
ظاهراً انسان خوبی است اما احتمال می دهیم که اشکالاتی نیز داشته باشد، وظیفه ما حمل بر صحت می باشد، اما با این حال، به جای اینکه شایعاتی که درباره او وجود دارد را از خود او سؤال نماییم، از دشمنانش درباره او تحقیق می کنیم.
شبیه امپراطور روم که برای تحقیق درباره حضرت رسول -ص- از ابوسفیان سؤال می نمود.
در حالی که انسان عاقل، باید هم از موافقین و هم از مخالفین تحقیق کرده و ادله هر یک را بررسی نماید.
در مسئله امر به معروف و نهی از منکر نیز وضعیت به همین ترتیب است. گاهی برخی افراد، ممکن است برای فعل خود، عذری داشته باشند و ما باید تحقیق کرده و اگر قابل توجیه بود، عذر آنان را قبول نماییم.
این مواقع است که انسان امتحان می شود. گاهی اوقات بعضی از صحبت ها، برای ما بی اهمیت بوده اما برای خداوند بسیار سنگین می باشد. مانند اینکه انسان حرفی بزند و با حرف خود، آبروی نظام جمهوری اسلامی را ببرد. یک حرفی بزند و آبروی حزب خاصی را ببرد، البته ممکن است برخی از افراد آن حزب مفسد باشند، اما نباید حکم کلی داد که دچار ظلم به بقیه شویم. ولی ما این ظلم هارا زیاد جدی نمی گیریم. یا مثلا درباره مردم یک شهری، جوک تعریف می کنیم و با اینکه در آن شهر، مومنین زیادی وجود دارند، اما آن صفت بد را به همه آنها نسبت می دهیم، و ما آبروی همه آنها را برده ایم و دیگر نمی توانیم از آنان حلالیت بطلبیم.
اینها از گناهانی است که برای ما ممکن است عادی شده باشد.
بزرگترین مانع بین ما و امام زمان -علیه السلام- عدم گریه و توبه به درگاه خداست. اگر انسان مقدس شود و بتواند جبران نماید و حقیقتاً توبه نصوح کند، البته رابطه بین او و امام زمان -علیه السلام- خوب می شود. دیگر لازم نیست ما چهل شب به مساجد خاص رفته و عبادات کذا انجام دهیم، این مقدمات برای کسی خوب است که زمینه ی گناه را نداشته باشد.
با آبکش نمی توان آتش را خاموش کرد، و ضایع کردن اعمال صالحه به وسیله گناهان، دردی را دوا نمی کند و انسان اثر نماز ها و کار های خیرش را نخواهد دید.
مثلا وقتی انسان مغرور و متکبر می شود، مثلا به طلبه پایه پایین تر از خودمان بگوییم که تو هنوز جوانی و نمی فهمی، هنوز این چیز ها برایت زود است، اینها غرور و تکبر است، در صورتی که امکان دارد همان طلبه پایه پایین، سخنش صحیح و حرف استاد غلط باشد، چه بسا مرجع تقلیدی اشتباه کرده، و حرف مقلدش صحیح باشد.
باید دید برهان هر فرد چیست. البته معمولاً علما نسبت به انسان های غیر عالم، حرف های صحیح تری می زنند، اما نمی توان گفت چون مثلا من آیت الله هستم یا استاد هستم، حتما حق با من است. یا چون او پایه علمی اش از من پایین تر است، قطعا حرفش باطل است.
بنابر این انسان باید خودش را منزه کند و هر چقدر که منزه شد، به همان میزان ارتباطش با حضرات معصومین -علیهم السلام- بهتر خواهد شد ان شاءالله

 




موضوعات مرتبط: دیـگـر تـحـریـرات
برچسب‌ها: حامد وفسی ایت الله وفسی امام زمان علیه السلام استغفار توبه نصوح

تاريخ : شنبه 2 آذر 1394 | 20:58 | نویسنده : سردبــیر |

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------